گزیده نظرات منتقدان درباره فصل پنجم سریال «خانه پوشالی»
اينترتينمنت ويكلي- جف جنسن: خطابه كوين اسپيسي در جلد بيباكي كميك و تاريك فرنك آندروود در لحظهاي كه فصل پنج آغاز ميشود هرگز بيرنگ و رو نميشود. اينكه منظره رئيسجمهوري فاسد در ولع قدرت به هر وسيله شرارتباري – با تمسخر حقيقت، عدالت و آمريكا- ضروري مينمايد واجد يك معناي دروني است.
7فاز:
هاليوود ريپورتر- دنيل فاينبرگ: بياييد يك چيز را اول از همه مشخص كنيم: ديوانگي سياستهاي دنياي واقعي و رياست جمهوري دونالد ترامپ، «خانه پوشالي» را ملالآور نكرده است. پيرنگهاي تكراري، كاراكترهاي تكبعدي زياد و بازي بيمزه كاراكتر اصلي، «خانه پوشالي» را در فصل پنجم ملالآور كرده است. تازهترين فصل اين سريال اولين فصل آن بدون حضور گرداننده اصلياش، بو ويليمون است. طرفداران سريال خيالشان راحت خواهد بود كه سازندگان تازه آن، مليسا جيمز گيبسون و فرنك پاگليز به برنامه حركت قبلي متعهد ماندهاند، درحالي كه بايد به تماشاگران ديگر اخطار داده شود كه سويههاي طاقتفرسا سريال فقط بدتر و بدتر شدهاند و «خانه پوشالي» دست كم هفت يا هشت اپيزودش را در اين فصل به شكلي فراموششدني به چرخاندن چرخها ميگذارند. چيزهاي سرگرمكننده و براستي تماشايي از اپيزود 11 يا 12ام شروع ميشوند و با اينكه مضحك، غيرمحتمل و پر از حفره در پيرنگ هستند اما سريال را در شرايط خوبي براي فصل ششم به پايان ميرسانند. براي من شكست در ارائه رقيبي كه بيشتر از يك مرد كاهي درمقابل فرنك بايستد شايد بزرگترين نقص اين فصل بود.
سالون- ملاني مكفارلند: با گذشت پنج فصل، «خانه پوشالي» هنوز به كار فيلمنامهنويسي قابلپيشبيني مشغول است كه تمهاي مشابه را بارها و بارها بازيافت ميكند. چنين بازگوييهاي كهنهاي حتي از توطئهچيني، مسامحهكاري و چاپلوسي فرنك آندروودِ اسپيسي كه شايد ديگر جذابيتاش را از دست داده باشد بيشتر ذهن تماشاگر را لكهدار ميكنند. بله، آندروود او هنوز براي ماندن در مقام قدرت تعيين استراتژي ميكند، آماده به چنگ زدن نتيجه يك انتخابات ديگر است و بوسيله ترس، رايدهندگان را برضايت نگه ميدارد. در پايان فصل چهارم، فرنك و كلر به تماشاگران قول ميدهند، "ما ايجاد وحشت ميكنيم." اما در حقيقت در مجموعه اين اپيزودهاي جديد بيشترين كاري كه انجام ميدهند بيدليل به درازا كشاندن هر ساعت است. با اين حال اينكه كاخ سفيد آندروود قطعا از كاخ سفيد ترامپ تماشاييتر بوده تا حد زيادي به اجراي رابين رايت در نقش كلر وابسته است؛ ليدي مكبثي كه به نيروي سياسي واقعي بدل شده است. برآمدن كلر براي حفاظت از نامزدي حزب خود، جزئيات قابلباورتري را در پيرنگي كه لحظه به لحظه خندهدارتر ميشود دارد، اين به معناي نقش مركزي بيشتر براي رايت است كه در كنار داگ استمپرِ مايكل كلي از معدود نكات قابل دفاع براي ادامه ساخت سريال هستند.
اينترتينمنت ويكلي- جف جنسن: خطابه كوين اسپيسي در جلد بيباكي كميك و تاريك فرنك آندروود در لحظهاي كه فصل پنج آغاز ميشود هرگز بيرنگ و رو نميشود. اينكه منظره رئيسجمهوري فاسد در ولع قدرت به هر وسيله شرارتباري – با تمسخر حقيقت، عدالت و آمريكا- ضروري مينمايد واجد يك معناي دروني است. چه فرنك در حال ديواركشي ميان خود و دشمناني باشد كه جرئت كاويدن تيرگي انكارنشدني او را به خود دادهاند، يا پيش بردن توطئهاي براي ربودن نتيجه انتخابات از طريق القاء ترس از تروريسم، اسپيسي به نظر از متريالي كه در اختيار دارد نيرو ميگيرد، و شايد از زمانه ما. مرز بين بازيگر و نقش در حال محو شدن است و اين «خانه پوشالي» را به هجويهاي سياسي بدل كرده كه ميشود آن را به عنوان تمثيلي از ديگر فرهنگهاي آمريكايي و تنزل قدرتها ديد. اسپيسي و رايت در كنار هم سالي پرحرارت را از آن خود كردند و به آتش علاقه ما به اين فرنچايز دميدند. «خانه پوشالي» حالا بيشتر از هر زمان ديگري گرد ايدئولوژيهاي سياسي را از شانه كاراكترهايش ميتكاند تا بر تمهاي بيانتهاي قدرت تمركز كند. اگر فصل پنجم طنيني آشنا دارد به اين خاطر بوده كه دنياي ما به طرف قصه سريال منحرف شده است، نه مخالف آن.
ويسنا فولادي