یادداشت پویان عسگری درباره «ناهید» آیدا پناهنده
آيدا پناهنده و فيلم «ناهيد» شايسته حمايت و تحسين بيشتري هستند. جزو معدود فيلمهاي دو دهه اخير سينماي ايران كه يك «مسئله زنانه» را دستمايه خود قرار داده و برخلاف رويكرد ويتريني معمول سينماي ايران در نگاه به نسوان، راوي زندگي واقعي و همدليبرانگيز يك زن حاشيهاي ميشود. فيلمي كه با اندازه نگه داشتن سياهي و نااميدي و پرورش دائمي حس اندوه در طول تماشاي فيلم، حسي دلپذير از اميد و خواست زندگي به تماشاگرش ارزاني ميدارد. به عبارت بهتر، آدمهاي فيلم پناهنده با تمام غم و غصه و اندوهي كه دارند، دلبسته و هواخواه زندگي هستند و حرص و تقلاي زيستن دارند.
7فاز: آيدا پناهنده و فيلم «ناهيد» شايسته حمايت و تحسين بيشتري هستند. جزو معدود فيلمهاي دو دهه اخير سينماي ايران كه يك «مسئله زنانه» را دستمايه خود قرار داده و برخلاف رويكرد ويتريني معمول سينماي ايران در نگاه به نسوان، راوي زندگي واقعي و همدليبرانگيز يك زن حاشيهاي ميشود. فيلمي كه با اندازه نگه داشتن سياهي و نااميدي و پرورش دائمي حس اندوه در طول تماشاي فيلم، حسي دلپذير از اميد و خواست زندگي به تماشاگرش ارزاني ميدارد. به عبارت بهتر، آدمهاي فيلم پناهنده با تمام غم و غصه و اندوهي كه دارند، دلبسته و هواخواه زندگي هستند و حرص و تقلاي زيستن دارند. نمونهي برجستهاش در فيلم سكانسي است كه ناهيد (ساره بيات) طي مكالمه با دوستش در مراسم عزاداري مادر، به خنده ميافتد و نچ نچ سايرين را برميانگيزد. سكانسي كه در آن ناهيد از دوستش براي داشتن زندگي بهتر و خريد وسايل تقاضاي پول ميكند. صحنهاي يادآور سكانس پاياني پر از آه و حسرت فيلم «دو زن» تهمينه ميلاني. به بياني بهتر، فيلم پناهنده الگوي فيلم ميلاني و ديگر فيلم مهم زنانه دهه هفتاد شمسي «روسري آبي» رخشان بنياعتماد را به ذهن متبادر ميكند. جايي كه يك زن رنجديده در دوراهي بين «پذيرش جبر و مسئوليت» و «انتخاب زندگي بهتر»، اولي را در آغوش ميكشد و جرات پذيرش دومي را ندارد. اما در فيلم پناهنده خبري از اغراقهاي مردانه ميلاني و رويكرد ملودرام گلدرشت بنياعتماد نيست. زن فيلم او نه مانند نيكي كريمي در جهان جزم انديشانه «دو زن» با منطقي حق به جانب، به استقبال نكبت ميرود و نه مثل فاطمه معتمدآريا در دنياي زيادي كلاسيك «روسري آبي» ناخواسته در برابر جبر زندگي تسليم ميشود. ساره بيات فيلم «ناهيد» مصممتر و سختتر از اين حرفها است كه تن به اشك و آه و رنج و ناكامي دهد. همانطور كه جهان فيلم «ناهيد» از اين تلقيهاي جهان سومي به دور است و خوشي و غم را در كنار هم و براي هم نمايش ميدهد. انتخاب شهر انزلي تاثير مهمي در شكلگيري اين لحن و اتمسفر داشته است. شهري كه هواي گرفته و بارانياش اندوه به دل مينشاند و قدم زدن در هواي باراني آن خواست زندگي را چند برابر ميكند. برعكس ظاهر خشن و خشك و كويري اصفهان در «دو زن» ميلاني و كورهپزخانه حوالي نعمت آباد در «روسري آبي» بنياعتماد. به عبارت ديگر پناهنده در ادامه تجربههاي موفقش در فيلم كوتاه و مشخصا فيلم ستايش شده «روشناييهاي شهر»، و در تضاد با رويكرد «فمنيستي» عقب افتاده و دمده تهمينه ميلاني در بيشتر فيلمهايش و مواجهه «سيندرلاوار» و غير واقعي بنياعتماد در «روسري آبي»، راوي خوشيها و ناخوشيهاي واقعي و روزمره يك زن در انزلي ميشود. بدون نياز به طرح شعارهاي گلدرشت و نمايش فقر و لابه و عجز و آه. فيلمي كه با دوري از الگوهاي جاافتاده و البته كهنه و پوسيده حاكم بر افواه هنرمندان زن ايراني، و توجه به جزئيات واقعي و كمتر ديده شده «زيست زنانه» به تاثير و حس زيباييشناختي خاص و متمايزي در سينماي ايران ميرسد.
فيلمبرداري زيباي مرتضي قيدي با استعداد (فيلمبردار «محدوده دايره» شهرام مكري) سهم زيادي در شكلگيري حال و هواي تازه و متفاوت فيلم داشته و تناليته و بافت آبيرنگي كه در تصاوير فيلم جاري كرده، هماهنگي مناسبي با لحن و اتمسفر سرد فيلم دارد. همانطور كه موسيقي تلفيقي مجيد پوستي به بهترين شكل احساسات متناقض و در خفا مانده شخصيتهاي فيلم را نمايندگي ميكند. بازي ساره بيات با تمام ويژگيهاي مثبتش، نياز به كنترل بيشتري داشته و او در نمايش زمختيها بيشتر موفقتر بوده تا ظرافتها. بهترين بازي فيلم اما متعلق به پژمان بازغي است. يكي از بهترين جلوههاي تصوير مرد ميانسال در جستجوي عاطفه در سينماي معاصر ايران. جايي كه بازغي با كمك گريم، نقش يك پنگوئن مهربان كه هم كمبود عاطفه دارد و هم وقارش به او اجازه نميدهد دست به خشونت بزند را به بهترين شكل بازي كرده است. «ناهيد» در كنار تمام امتيازات و ويژگيهاي نظرگيرش - كه باعث ميشود آن را از بهترين فيلمهاي سالهاي اخير سينماي ايران بدانيم - پايان فوقالعاده و بيادماندنياي هم دارد. جايي كه در ادامه مسير فيلم و به شكلي طبيعي و خودانگيخته در جهان فيلم «ناهيد» به معاشرت و همراهي مرد و زن ميانسال داستان در كنار دريا ميرسيم. لحظهاي كه ناهيد آسيب خورده در واكنش به خواست حمايت شدن توسط مرد سراغ او ميآيد و ازش ميخواهد در مسير گرفتن حق حضانت پسر باهوش از شوهر معتاد بيمسئوليت، كمكش كند و پشتيبان و پناه و مرهمش باشد.
پويان عسگري